پاورپوینت بررسی عرفان در معماری
فهرست
پروژه پاورپوینت عرفان در معماری ، دارای ۱۱۰ اسلاید ، شامل سر فصل های زیر می باشد.
کلیت عرفان
عرفان و انسان
عرفان و طبیعت
عرفان و معماری
عرفان شرقی
عرفان ایرانی
عرفان برهماییی
عرفان بودایی
نقش عناصر طبیعت در عرفان
نور
باد
آب
اصل وحدت ومعماری قدسی
در اندیشه ی سید حسین نصر
عرفان در معماری اسلامی
کف
بام
دیوار
مناره
گنبد
چار طاق
بنای سنگی استون هنج((stone henge
کعبه نمود زیبایی ازلی
مسجد شیخ لطف الله
مسجد شاه اصفهان
همدان
تصویر خاکی دنیای عرفان
پیوند معماری و دنیای عرفان
سفارتخانه ایران در سئول
بررسی بنا از لحاظ عرفانی
روح عرفانی ایرانیان در معماری
کلام آخر
منابع
کلیت عرفان
او هست و با او نه پسی است ونه پیشی، نه زیری نه زبری، نه دوری و نه
نزدیکی، نه وحدتی ونه تقسیمی، نه چونی و نه کجایی و نه کیی، نه زمان ونه آن
ونه عمر، نه بودی ونه مکانی، و اکنون همان است که بود. واحدی است بی وحدت،
و فردی است بی فردیت. از اسم مسمی ترکیب نشده است، چه نام او او است و
مسمای او او.
عرفان رشته یا طریقه ایست که از علم متناهی آغاز شده و به مراتب اولیای
منصوب رسیده و از خزائن برگزیدگان حق سرریز گردیده و به ضمایر باطنی
رستگاران باریده و مشتاقان کوی ازلی را به تکامل روحی نائل می گرداند.
و یا به عبارت دیگر عرفان طریقه ای است که در آن امکان ارتباط مستقیم عبد با معبود به طریقه کشف وشهود و تجربه باطنی می باشد.
در عرفان قصد و مقصود عارف در سیر وسلوک فقط حضرت باری تعالی بوده و بس این
حقیقت تنها در مکتب وحدت وجود که میوه درخت تنومند عرفان است میسر میباشد.
عرفان و انسان
انسان، همچون کیهان، اصل الهی را باز می تاباند. پس،خود انسان است که با
کیهان انس و الفت دارد. او عالم صغیر است، و همچون عالم کبیر،بازتابنده ی
حقیقتی ماورایی ست.در انسان حقیقتی وجود دارد که هیچ نحوه بیان طبیعی نمی
تواند آشکارش سازد.همه ی متشابهات بین انسان و کیهان که در بسیاری از متون
اسلامی به شرح آمده است، صرفنظر از این که توصیفاتی خام و شاعرانه اند،
بیانگر واقعیتی ژرف اند و کلافی را وامی گشاید که سطوح مختلف هستی انسان را
به سطوح همخوان با هستی کیهان پیوند میزند.
ساختمان بدن مانند زمین است، استخوان ها مانند کوهها، دماغ مانند معادن،
شکم مانند دریاها، روده ها مانند رودخانه ها، اعصاب مانند مانند جوی ها، و
گوشت مانند خاک و گل. موهای بدن مانند نباتات است، آن جا که مو می روید
مانند زمینهای حاصلخیز، و آن جا که مو ندارد مانند شوره زار.جلوی بدن شرق
وپشت مانند مغرب، دست راست جنوب و دست چپ شمال. تنفس انسان مانند باد است و
گفتار او همچو رعد و صدای او نظیر صاعقه. خنده ی انسان مانند مهتاب و اشک
او مانند باران، غم او چون تاریکی شب وخواب او چون مرگ و بیداری او چون
حیات. ایام طفولیت بشر چون فصل بهار و جوانی چون تابستان و کهولت چون پاییز
و پیری چون زمستان است.حرکات بدن مانند حرکات و دوران کواکب است و ولادت و
حضور آن مانند طلوع و مرگ وغیبت آن چون غروب سیارگان.
کالبد انسان معبدی است که روح در آن سکنی گرفته است، کیهان نیز عیناً چون
انسان از همان روح جان می گیرد.بدین سان انسان سنتی بر آن است که تا از
رهگذر هنری که نمایشگر تعادل و صفا وصلح است جهانی بنا کند.تمامی تنش میان
زمین و آسمان را نادیده می گیرد تا آرامش وضع ازلی وجود یک بار دیگرتجربه و
برقرار شود. از میان آفرینش های آدمی معماری ارائه گر حیاتی ترین و جامع
ترین ساخته هاست و از این روی در میان هنر ها موقعیتی محوری به خود میگیرد.
معماری نمایشگر کثرت وسائل و گونه گون ترین راه های نیل به وحدت است.
و.....